بر رخ خامنه ای سید خوبان صلوات

بر جمال خوش این ماه خراسان صلوات

بر همه دشمن او لشگر شیطان لعنت

بر قد وارث آن پیر جماران صلوات



دو بیتی



گفتند که عاشقی و آرام نه ای

در باغ خیال خم ابروی که ای ؟

گفتند بگو به قصد قربت گفتم :

سید علی الحسینی الخامنه ای




مردم همیشه نور خدا منجلی شود

در سینه ای که مملو مهر ولی شود

من افتخار می کنم آری خدا کند

جانم فدای حضرت سید علی شود

 

 


سخت است که از باغ و صنوبر گویم

از گلشن و قمری و کبوتر گویم

بگذار کنون که گمرهان لب بستند

فریاد کشم ز حب رهبر گویم




حقا که تو از سلاله ی فاطمه ای

با خنده ی خود به درد ما خاتمه ای

زیباتر ازین نام ندیدم به جهان

سید علی حسینی خامنه ای



شعری از مقام معظم رهبری (حفظه الله) :


سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم

در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش
چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم

لب باز نکردم به خروشی و فغانی
من محرم راز دل طوفانی خویشم

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم

از شوق شکر خنده لبش جان نسپردم
شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم

بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم

هر چند امین بسته ی دنیا نیم اما
دلبسته ی یاران خراسانی خویشم